2
دکتری باستان شناسی از دانشگاه تهران، گرایش دوران تاریخی.
10.22034/farhang.2022.149140
چکیده
یکی از مسائل مهم مطرح در باستانشناسی، تشخیص و تبیین مرزبندیهای فرهنگی بر اساس توزیع مواد فرهنگی است. در این پژوهش با بهرهگیری از نتایج مطالعات میدانی محوطۀ مورهکن در درّۀ هُلیلان، مطالعات کتابخانهای و شیوۀ توصیفی-تحلیلی به تبیین مرزبندیهای فرهنگی درون منطقهای حوزۀ زاگرس مرکزی در دورۀ مفرغ میانه پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که محوطۀ مورهکن استقرارگاه کوچنشینی شاخصی است که در حوزۀ چراگاههای زمستانی شکل گرفته است و حاوی نهشتهای فرهنگی مهمی از دورۀ مفرغ میباشد. در دورۀ مفرغ میانه تفاوتهای مهمی در سبک سفال رایج در زیستگاههای درّۀ هُلیلان نسبت به سبک سفال در محوطههای کوچنشینی دامنههای جنوبی درّۀ هُلیلان دیده میشود. زیستگاههای درّۀ هُلیلان با گروه درّههای بخش شمالی حوزۀ توزیع سنّت سفال منقوش یکرنگ گودین III کشش و همگرایی داشته و به نظر میرسد حاشیۀ جنوبی درّۀ هُلیلان، چراگاه زمستانی گلهداران متحرک مناطق پیشکوه بوده است. درّههای حوزۀ زاگرس مرکزی در دورۀ مفرغ میانه را میتوان به دو گروه منطقهبندی کرد: گروه اول، درّههای در امتداد محور شرقی - غربی و در راستای مسیر ارتباطی جادۀ خراسان بزرگ را در بر میگیرد. به نظر میرسد جادۀ خراسان بزرگ و تماسهایی که به واسطۀ آن شکل گرفته، نقش اصلی را در پیوندهای درون منطقهای این حوزه داشته است. گروه دوم، درّههای در امتداد محور شمالی - جنوبی نواحی پیشکوه شرقی و پیشکوه غربی به علاوۀ درّه نهاوند در شرق کوه گرین را شامل میشود. احتمالً زندگی کوچنشینی نقش مهمی در برقراری پیوندهای درون منطقهای در این قسمت از زاگرس مرکزی داشته است.